کد خبر : 82132

راهکار های اضطراب زدایی از جامعه

افراد خود­خواه انگیزه ها و خواسته های خود را بر دیگران ترجیح می­ دهند چرا که در پندار خود از سایرین برترند. به بیان دیگر این افراد دچار یک خودبرتربینی عمیق و خیالی هستند که به آن ها این حق را می دهد تا حقوق دیگران را نادیده بگیرند...
                      چگونه باید از «منِ غالب» فاصله گرفت ؟

آیا تا به حال به معنای خودخواهی اندیشیده اید؟

در تعاریف شما به چه کسی «خودخواه» اطلاق می شود؟ آیا شما انسان خودخواهی هستید؟

 آیا خودخواهی به نظر شما صفت مذمومی است؟ انگیزه های درونی ما نقش مؤثر و مهمی در رفتارهای اجتماعی ما ایفا می کنند و بسیاری از رفتارهای ما برای اغنای انگیزه ها و ارضای لذات فردی صورت می گیرند. شاید بسیاری از رفتارهای بشردوستانه ما نیز به نوعی در جهت رضایت فردی خود ما صورت می گیرد، هنگامی که یک فرد گرسنه را سیر می کنیم یا در درمان بیماری کمک می­ کنیم یا خرج تحصیل یک کودک بی سرپرست را می ­پردازیم، همه ما به درجاتی احساس لذت می­ کنیم، یعنی به نحوی در نهایت به ارضای انگیختگی درونی­مان رسیده­ ایم. تا این مرحله که در بعضی از منابع به آن خود­پرستی روان شناختی گفته می ­شود، اقناع نیازهای درونی­ مان به عنوان رفتاری مذموم شناخته نمی­ شود؛ اما اگر گرفتار خودپرستی و خود­خواهی افراطی شویم، یعنی خود را مرکز جهان بپنداریم و فارغ از دیگران و دنیای آنها فقط به موجودیت و هستی خود بیندیشیم، آن وقت در جامعه به عنوان یک فرد خودخواه و خود­پرست شناخته می شویم.

 افراد خود­خواه انگیزه ها و خواسته های خود را بر دیگران ترجیح می­ دهند چرا که در پندار خود از سایرین برترند. به بیان دیگر این افراد دچار یک خودبرتربینی عمیق و خیالی هستند که به آن ها این حق را می دهد تا حقوق دیگران را نادیده بگیرند و فارغ از حقایق واقعی در جامعه اطرافشان تنها به ارضای نیازهای خود تحت هر شرایطی بپردازند. فرد خود­خواه از سایرین همواره توقع مهر و محبت، کمک های معنوی و مالی، احترام و … را دارد بدون اینکه در وجود خود متعهد به رفتارهای مشابه نسبت به دیگران باشد. افراد خودخواه هیچ گاه قدردان چیزی نیستند و برای رسیدن به اهداف خود از تمام امکانات موجود استفاده می ­کنند، گاهی چاپلوس و متملق می شوند و گاهی پرخاشگر و معترض. ولی وقتی که به نیاز خود رسیدند، سر و کله شان از زندگی دیگران گم می شود، تا فرصتی دیگر و نیازی دیگر. البته خودخواهی در بسیاری از افراد دارای یک حیطه محدود و تعریف شده است، مثلاً در مورد مسایل مالی یا ارتباطات ­فامیلی به شدت ­خودخواه هستند­ ولی در­ سایر ­موارد می­توانند اعتدال را حفظ کنند.
گرچه خودخواهی و خودپرستی آثار اجتماعی و­خیمی دارد، ولی خود فرد که دچار این خودخواهی افراطی است در معرض آسیب های فراوانی قرار دارد که یکی از آن ها زندگی پرتنش و پراضطرابی است که وی برای خود پدید می آورد. خودخواهی و تنش و اضطراب همیشه دست در دست یکدیگر روح و روان ما را تحت تأثیر خود قرار می­دهند و تا زمانی که خودخواهی در وجود ما لانه کرده باشد، تنش و اضطراب جای دیگری آشیانه نخواهد گزید.

 تحقیقات نشان داده اند که بسیاری از انسان ها در انتخاب بین رعایت حقوق و احساسات دیگران و آرامش از یک سو و توجه به احساسات شخصی و فردی و درگیر شدن با تنش ها و اضطراب، راه دوم را انتخاب می کنند.

افراد خودپرست به شدت از انتقاد آشفته می ­شوند چرا که احساس می کنند که انگیزه های درونی آنها سرکوب شده است و ممکن است تحت کنترل منتقد در بیایند، احساسی که اغلب به پرخاشگری منتهی می­ شود. ابتلا به خودخواهی افراطی سبب افتادن فاصله بین فرد خودخواه و نزدیکان و دوستان وی می­ شود و به دنبال احساس تنهایی و طرد شدن تنش و اضطراب به سراغ وی می­ روند.
افراد خودخواه در زندگی زناشویی هم موفق نیستند، اگر کار به طلاق نکشد، سردی و بیگانگی و مشکلات تربیت فرزندان زندگی آنها را با تنش و تلاطم همراه می ­کند. کوچکترین بی توجهی از جانب اطرافیان توهین تفسیر می ­شود بدون آن که این حق برای دیگران وجود داشته باشد که درگیر مسائل شخصی خود باشند. از سوی دیگر تنش های روزانه خود باعث می­شود که فرد بیشتر به خودش بیندیشد و برای رفع تنش هایش بیشتر در باتلاق خودخواهی اش خود فرو رود. در فرایند مقابله با تنش­ هایی که متعاقب خودپرستی به وجود می­آیند، فرد برای حفظ منافع خود، رفع احساس خطر و پدید آوردن پناهگاهی امن برای خودش به فربه کردن حس خودپرستی خود روی می­ آورد و در نتیجه در یک چرخه معیوب بین خودپرستی و تنش و اضطراب درگیر می شود.
افراد خودپرست تنها خود درگیر تنش و اضطراب نیستند، آن­ها را می توان افراد تنش زا نیز نامید. با تحقیر کردن و ابراز تمایلات برتری بر سایرین، ورود افراد خودخواه در هر محفلی مساوی با تنش و پریشانی برای دیگران خواهد بود. در بعضی افراد محور خودپرستی فرد ارتباط وی با والدین، خواهران و برادران و یا سایر اقوام نزدیک است. در بسیاری از موارد خانواده یا نزدیکان فرد به آتش خودپرستی وی دامن می ­زنند و از رفتارهای خودخواهانه وی حمایت می­ کنند و این باعث می ­شود که این ارتباط برای فرد خودخواه به خاطر احساس امنیتی که برایش پدید می­ آورد، حالتی مقدس بگیرد. اینجاست که وی از هر انتقادی نسبت به افراد حامی برانگیخته می شود و هیچ حقوقی را برای سایرین در مقابل افراد حامی خود قائل نیست. بسیاری از مشکلات خانوادگی بین همسر و فرد خودخواه نیز از همین احساس نشأت می­گیرد، مشکلی که اغلب منجر به درگیری های شدید خانوادگی یا طلاق می­شود.

بسیاری از افراد خودخواه از این حس خود آگاه هستند، گرچه ممکن است که آن را صددرصد قبول نداشته باشند و بسیاری هم خسته از این که نمی توانند از چنگال این حس خودپرستی ویرانگر و تنش ها و اضطراب متعاقب آن رهایی یابند.
راهکار چیست؟
اولین و شاید مهم ­ترین گام پذیرفتن این موضوع است که شما آدم خودخواهی هستید. اگر این مطلب را پذیرفتید، نشان از این دارد که شما برای مقابله با این خصلت تنش زا به آمادگی و بلوغ شخصیتی رسیده اید. این گام اول خیلی هم ساده نیست. ذهن شما شروع به بهانه تراشی می­ کند تا آن را قبول نکنید یا حداقل به طور کامل نپذیرید. لازم است هر روز در دفتری کارهایتان را که باعث آزردگی دیگران شده است یادداشت کنید و بعد در مورد آن ها بیندیشید و در هر کدام رفتارهای خودخواهانه خودتان را مشخص کنید.
رفتارهای خودخواهانه دیگران که باعث تنش شما شده است را در صفحه مقابل بنویسید و سپس سعی کنید این رفتارها را با رفتاری که از خود شما سرزده مقایسه کنید. تمرین کنید که در قضاوت هایتان عادلانه رفتار کنید. می توانید در ذهن­تان خودتان را به جای فردی تصور کنید که شما رفتار خودخواهانه ­ای نسبت به او انجام داده اید و سپس ببینید که چه احساس بدی به شما دست می­دهد و چه تصور زشتی نسبت به فاعل آن عمل خواهید داشت. همه این ها به شما کمک می­کنند تا بتوانید به این نتیجه برسید که آدم خودخواهی هستید.
برای اینکه این خصلت بد را از خود دور کنید، نیاز به تمرین و ممارست دارید، کاری که با یک هفته و یک ماه به آن نخواهید رسید. ولی هر چه از این خصلت فاصله بگیرید، آرامش وجودتان بیشتر می­شود و به جای لذت بردن از ارضای انگیزه های فردی تان می­ توانید از آرامشی که وجودتان را رفته رفته در بر می ­گیرد لذت ببرید. در همان دفتری که از رفتارهای خودخواهانه خودتان فهرستی را فراهم آورده ­اید، در مقابل هر رفتار زشت و خودپرستانه، راه حل و رفتار مناسب را بنویسید و سعی کنید دفعه بعد که در این شرایط قرار گرفتید از راه حلی که اکنون در چنته دارید استفاده کنید. با همسر، دوستان و همکارانتان صحبت کنید و به آن­ها بگویید که از این مشکل رنج می برید و تصمیم گرفته ­اید که با تلاش خود­تان از چنگ رفتارهای خودخواهانه فرار کنید. مطمئن باشید در این شرایط آنها به شما کمک خواهند کرد. از این که آنها به تحقیر شما بپردازند یا از این اعتراف علیه شما استفاده کنند نهراسید، مطمئن باشید دوستان واقعی شما هیچ­گاه به چنین عمل زشتی دست نخواهند زد.

سعی کنید با عضو شدن در گروه های اجتماعی مثل انجمن­های کمک به بیماران سرطانی یا ایتام، به همراه سایر خیرین بدون چشم داشت شخصی به افراد نیازمند کمک کنید. این تمرین خوبی است که از آن «من غالب»خود فاصله بگیرید. با استفاده از روش­هایی نظیر ورزش مستمر، موسیقی درمانی و هنر درمانی سعی کنید تا اضطراب و تنش خود را کاهش دهید چرا که همان طور که یاد­آوری شد، تنش و اضطراب می تواند انسان را بیشتر به سمت خودخواهی و خودپرستی سوق دهد. سعی کنید به اطرافیان، به طبیعت، به کارهای ارزشمند هنری و … علاقه مند شوید و به تدریج به علاقه خود بر آنها بیفزایید.

عشق و علاقه در بسیاری از موارد کلید قفل درهای خودخواهی است که شما در آن محبوس شده ­اید. عشق به فرزندان و همسرتان، عشق به افراد نیازمند، عشق به طبیعت و حتی عشق ورزیدن به یک شاخه گل سرخ معطر چنان احساس خوشایندی را در وجودتان پدید می­ آورد و چنان انگیزه های شخصی شما را ارضا می­ کند که هیچ ­گاه به اغنای انگیختگی­ های شخصی تان با خودپسندی نخواهید پرداخت. امتحان کنید، سخت است؛ اما به شما قول می دهم به لذت پس از آن می ارزد.
پروفسور علی گرجی
استاد دانشگاه مونستر آلمان
مرکز تحقیقات علوم اعصاب شفا، بیمارستان خاتم الانبیاء تهران

منبع: اضطراب زدایی از جامعه -۸۳
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=145429

ثبت شده توسط : منصوره وطنی

نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :
بالای صفحه اصلی