کد خبر : 76867

موضع قرآن و آخرین پیامبرخدا و قانون اساسی در حزب گرایی و گروه بندی جامعه(2)

قرآن و عترت از حزب سالاری و گروه بندی جامعه مخالف بوده است. دلایل این موضع حکیمانه قرآن و عترت در کشورهای غربی و 25 سال گذشته در ایران به وضوح قابل مشاهده است.
" فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْب بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ "         سوره مؤمنون آیه ۵۳
 
" تا كار [دين]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند؛ هردسته‏اى به آنچه نزدشان هست دل خوش هستند ( که آئین شان برحقّ هست)"
 
آیا این آیه قرآن؛ برای نفی و ردّ حزب بازی و گروه گرایی در اسلام؛ برای کسانی که خود را مسلمان و شیعه می دانند؛ کافی نیست؟
 
نایت اسکین
 
در مقدمه قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی در خصوص مبانی اعتقادی و شیوه حکومتی جمهوری اسلامی با ردّ صریح حاکمیت فرد یا گروه؛ به نوع حاکمیّت تصریح شده است:

 "شيوه حكومت در اسلام

   حكومت از ديدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتي و سلطه گري فردي يا گروهي نيست بلكه تبلور آرمان سياسي ملتي هم كيش و هم فكر است كه به خود سازمان مي دهد تا در روند تحول فكري و عقيدتي راه خود را به سوي هدف نهائي (حركت به سوي الله) بگشايد. ملت ما در جريان تكامل انقلابي خود از غبارها و زنگارهاي طاغوتي زدوده شد و از آميزه هاي فكري بيگانه خود را پاك نمود و به مواضع فكري و جهان بيني اصيل اسلامي بازگشت و اكنون بر آنست كه با موازين اسلامي جامعه نمونه (اسوه) خود را بنا كند بر چنين پايه اي، رسالت قانون اساسي اين است كه زمينه هاي اعتقادي نهضت را عینیت بخشید... "

بنابراین؛ قانون اساسی نیز حاکمیّت احزاب و گروه ها و شخصیّت های سیاسی و ...؛ را در حاکمیّت بر سرنوشت کشور ومردم ایران؛ نفی وحاکمیّت جهان بینی الهی را اعلام نموده ومردم ایران به این نوع حاکمیّت رضایت و بیش از دو دهه با خون خود از این قانون؛ محافظت نموده و پاسداری می کنند.

وظایف قوه مجريّه در قانون اساسی در پاسداری از آزادی و حاکمیت اسلام در کشور
 
درمقدمه قانون اساسی آمده است:
 
" بدليل اهميت ويژه اي كه در رابطه با اجراي احكام و مقررات اسلامي بمنظور رسيدن به روابط و مناسبات عادلانه حاكم بر جامعه دارد و همچنين ضرورتي كه اين مساله حياتي در زمينه سازي وصول به هدف نهائي حيات خواهد داشت بايستي راهگشاي ايجاد جامعه اسلامي باشد نتيجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پاگير پيچيده كه وصول به اين هدف را كند و يا خدشه دار كند از ديدگاه اسلامي نفي خواهد شد بدين جهت نظام بوروكراسي كه زائيده و حاصل حاكميت هاي طاغوتي است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرائي با كارائي بيشتر و سرعت افزون تر دراجراي تعهدات اداري بوجود آيد."
 
آیا بیش از دو دهه پس از انقلاب اسلامی؛ نظام جمهوری اسلامی محصور نظام حزبی کپی شده از غرب و دستاوردهای شوم آن در کلیه شئون و عرصه های کشورنشده و جنگ قدرت و جمع آوری ثروت و مقام از بیت المال و تشدید نظام حزبی و بوروکراسی غربی درقوای سه گانه و...؛ مانع رشد سریع و جبران عقب ماندگی ها نشده است؟

دراصل ۲۶ قانون اساسی در فعالیت احزاب و...؛مجدد همین نوع حاکمیّت تصریح و تأکید شده است: "  احزاب‏، جمعيت‏ها، انجمن‏هاي‏ سياسي‏ و صنفي‏ و انجمنهاي‏ اسلامي‏ يا اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ اين‏ كه‏ اصول‏ استقلال‏، آزادي‏، وحدت‏ ملي‏، موازين‏ اسلامي‏ و اساس‏ جمهوري اسلامي‏ را نقض‏ نكنند. هيچكس‏ را نمي‏توان‏ از شركت‏ در آنها منع كرد يا به‏ شركت‏ در يكي‏ از آنها مجبور ساخت‏."

همچنین دراصل 56 قانون اساسی بار دیگرحاکمیّت احزاب و گروه ها ردّ و از جمله حقوق ملّت؛ تصریح شده است:

 "حاكميت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او، انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعي‏ خويش‏ حاكم‏ ساخته‏ است‏. هيچ كس‏ نمي‏تواند اين‏ حق الهي‏ را از انسان‏ سلب‏ كند يا در خدمت‏ منافع فرد يا گروهي‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ اين‏ حق‏ خداداد را از طرقي‏ كه‏ در اصول‏ بعد مي‏ آيد اعمال‏ مي‏كند."

اصل 49 قانون اساسی تعیین وظایف دولت در پیشگیری و جلوگیری از درآمد نامشروع و فساد مالی و... :

 " دولت‏ موظف‏ است‏ ثروتهاي‏ ناشي‏ از ربا، غصب‏، رشوه‏، اختلاس‏، سرقت‏، قمار، سوء استفاده‏ از موقوفات‏، سوء استفاده‏ از مقاطعه‏كاريها و معاملات‏ دولتي‏، فروش‏ زمينهاي‏ موات‏ و مباحات‏ اصلي‏، داير كردن‏ اماكن‏ فساد و ساير موارد غيرمشروع‏ را گرفته‏ و به‏ صاحب‏ حق‏ رد كند و در صورت‏ معلوم‏ نبودن‏ او به‏ بيت‏المال‏ بدهد. اين‏ حكم‏ بايد با رسيدگي‏ و تحقيق‏ و ثبوت‏ شرعي‏ به‏ وسيله‏ دولت‏ اجرا شود."

آیا این اصل تاکنون اجرا شده؛ یا خود قوّه مجریّه ۲۵ سال پای ثابت پیدا و پنهان اشاعه ونقض آشکار این قانون شده و در۸ سال گذشته؛ در تلاش به اجرای همین اصل؛ ریاست جمهور را به ابزار دائمی ساقط کردن حریف یعنی قوه قضائیه دچار کردند تا پا در کفش بزرگترهای احزاب نکند و قدرت و حاکمیّت خانواده هاشمی و برادران لاریجانی و... را بپذیرد!

                                          

آثار حزب گرایی در قوه قضائیه

 "قضاء در قانون اساسي

  مساله قضاء در رابطه با پاسداري از حقوق مردم در خط حركت اسلامي، به منظور پيشگيري از انحرافات موضعي در درون امت اسلامي امري است حياتي، از اين رو ايجاد سيستم قضائي بر پايه عدل اسلامي و متشكل از قضات عادل و آشنا به ضوابط دقيق ديني پيش بيني شده است، اين نظام به دليل حساسيت بنيادي و دقت در مكتبي بودن آن لازم است به دور ازهر نوع رابطه و مناسبات ناسالم باشد. (و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل) "

 آیا قوه قضائیه در ۲۵ سال گذشته طبق این قانون که برخاسته از آیات قرآن هست؛ عمل نموده و یا جولانگاه و محل امن و ابزارکار سران احزاب سیاسی با ابداع شبکه زیرزمینی و گسترده درسراسر کشورو درقوای سه گانه در قلع و قمع مخالفین و منتقدین خود هست که ظاهر فریبنده خود را حفظ و مانع روشنگری مردم شوند؛ نبوده است؟

اگر قوه قضائیه براساس آیه قرآن فقط به عدل حکم کرده بود؛ چرا در چند سال گذشته دادستان هراستانی تام الاختیار و صدور و اجرای احکام قضایی صرفا منوط به موافقت دادستان شده و یکی از گلوگاه های فساد شده است؟

در حال حاضر؛ صعب العبورترین راه در احقاق حق مظلوم؛ مسیر شرع و قانون و سهل ترین مسیر در انجام جرم و خلاصی از هرگونه مجازات؛ مسیر خلاف شرع و قانون هست!چون؛ برادر رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس شورای اسلامی با افشاگری احمدی نژاد در مجلس روانه زندان می شود؛ نه از طریق برادران قانونمند و قانون نویس و قاضی وی!

دیگران هم به تبعیت از اصل الناس علی دین ملوکهم چنین می کنند. اینجا گلوگاه استثناپذیری در جرم و مجرم و مجازات قانونی هست.

شورای حل اختلاف و دادیاری و بازپرسی محلّ تمرین ومشق روزانه برخی به نام رئیس شعبه حل اختلاف و دادیار و بازپرس فاقد ویژگی ها ومصادیق عدالت در قاضی شده و درمسند قضاوت از تفسیر به رأی گرفته تا تولید قانون از قانون اساسی و ... برای رضایت طرف حاکم  و فشاربر وی؛ بر ورقه حکم قضایی می نویسد؛که دادگاه تجدیدنظرجزاسم و امضاء وتائید همین آراء قضایی عملکرد و واقعیتی ندارد. بچه ای زیر ۲۵ سال با سمت رئیس شعبه! شورای حلّ اختلاف درقم که نمی تواند در ذهن خود؛ جواب ۲۰ باضافه ۹ را پیدا کند؛ وبا انگشتانش می شمرد تا روز اتمام مهلت خوانده برای ارائه تجدیدنظرمعلوم شود؛ مسئول صدور رأی قضایی شده و اموال و زندگی و آبرو و... مردم در اختیار وی قرار داده شده؛ خیلی خوب بازی می کند!با حکم تخلیه چنین قاضی! با سوء استفاده موجراز گرانی صعودی اجاره بهاء مسکن؛ با ابزارقوه قضائیه! تا حرص طمع موجر با امضا این بچه مدرسه ای؛ اشباع شود؛ موجر در شورای حل اختلاف آشنا دارد و پرونده سفارشی است! و مثل آب خوردن دروغ می گوید؛ ولی این خانم محجبّه متوسّل به قانون شده و طبق نظر وکیل پایه یک دادگستری حقّ با مستاجرهست؛ چون ودیعه را بعد از اتمام مهلت درقرارداد گرفته و هزینه کرده؛ لذا طبق قانون ادامه قرارداد را تنفیذ کرده؛ ولی حکم خلاف شرع وقانون؛ مشق روزمره درقوه قضائیه شده است. با این وضعیت قضاوت؛ شورای حل اختلاف از هر شاکی ده هزارتومان پول می گیرد؛ قبلا ۳ هزارتومان بود؛ باید امور چنین قضاتی از جیب مردم مظلوم تأمین شود!

 قوانین روابط مالک و مستاجر آنقدرمتعدد و متضاد هست که قابل تفسیربه هرطرف شده و مجلسیان و قوه قضائیه از شدّت مشغولیّت به بازی های حزبی؛ وقت اصلاح قوانین وغیرقابل تفسیرساختن آنها و نظام سازی قضایی را ندارند!

روزی که صاحب عصر ظهور کند؛ امثال این خانم ها جلوی رئیس قوه قضائیه و مجلسیان را خواهند گرفت و داد خود را خواهند ستاند؛ که بایّ ذنب قتلت؟ آبرو و زندگی از دست رفته را خواهد ستاند.آن روز خیلی نزدیک است.

آثاراجتماعی  و سیاسی حزب گرایی و گروه بندی در جامعه
 
نتیجه حزب بازی و گروه بندی جامعه انقلابی و اسلامی در ۲۵ سال گذشته
اظهارات اکبرترکان مشاور ریاست جمهورمبنی بر "همه مردم باید به روحانی رای می دادند/افرادی که به روحانی رای ندادند قانون گریزهستند" وتوهین به نمایندگان مجلس مبنی بر" بی منطق بودن نمایندگان و اینکه 80نفر از نمایندگان در حال توطئه علیه دولت هستند" آیا این جمله اخلاق و منش مستبدانه وکینه وتوهین به ۷۰٪ مردم شریف و بزرگوارایران؛ با احتساب ۵۱ میلیون نفر واجدین شرائط در انتخابات که به روحانی رأی ندادند؛ را نشان نمی دهد و مؤیدی بر تمام نتایج بررسی های مذکور و نگفته نیست؟
 
سال ۹۲ به کجا به چه قیمت رسیدیم؛ توقف فعالیت های هسته ای توسط روحانی جایگزین تعلیق فعالیت های هسته ای توسط خاتمی!
فتنه گران راست گفتند چیزی را سال 88 کاشتند وسال 92 برداشتند. بعد از 8سال جنگ نابرابر و تحمل سختی ها؛ دوباره برگشتیم به قبل ازسال 83؛ این بارتعلیق تبدیل شد به تعطیلی و پلمپ! خاتمی کاشت و روحانی برداشت بدون سروصدا فقط با سیاسی کاری و...؛با سپر قراردادن مشکلات اقتصادی مردم؛ که آن راهم با دوسبد کالا آن هم به برخی؛ در خیال خود حلّ کردند!
 
آثار اقتصادی حزب گرایی و گروه بندی در جامعه
 
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ زیربنای نظام اقتصادی به شرح زیرمعیّن شده است:
 
" اقتصاد وسیله است نه هدف در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست نه همچون دیگر نظام های اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی، زیرا که در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد وتباهی می شود؛ ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جزکارائی بهتردرراه وصول به هدف نمی توان داشت.با این دیدگاه برنامه اقتصادی اسلامی فراهم کردن زمینه مناسب برای بروز خلاقیت های متفاوت انسانی است و بدین جهت تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی او برعهده حکومت اسلامی است."
 
مقایسه تطبیقی وضعیت اقتصادی ۲۵ سال گذشته با این قانون؛ نشانگر میزان اجرای آن می باشد. آیا ثروت ملی در اختیارهمه مردم قرارگرفته یا تمرکز ثروت و قدرت و مقام در اختیارعده ای انگشت شمار در قالب حزب یک نفره و شش نفره و... نانوشته قرار گرفته و از رفاه و برخورداری همه مردم برای بقاء خود و خاندانشان ممانعت می کنند؟
 
در دادن یارانه نقدی که درصد اندکی از انبوه نقدینگی درجریان؛ دردست عده ای اندک نمی شود؛ با احمدی نژاد چه کردند تا بیت المال را به خود برگردانند! چرا ۸ سال؛ اندکی ازکیسه بیت المال به روی مردم گشوده شد وشاهد شکوفایی اقتصادی و رشد سریع پیشرفت های علمی و صنعتی و... و کاهش فاحش فاصله طبقاتی در جامعه شدیم؛ ولی با حاکمیّت مجدد جریان اصلاحات؛ دوباره بیت المال خصوصی شده و در اختیارعده ای اندک قرار گرفته و مردم بی نصیب و گرفتار مشکلات عدیده مالی؟!وبازناله "پول نداریم "مسئولین بلند!
 
اگر فقط دو هفته؛ میزان جوائز تعیین شده در انواع محصولات وجوایزمیلیاردی بانکها و موسسات اعتباری ومالی و برخی کارخانه ها و شرکت های خصوصی از جمله مخابرات را در کل کشورجمع بزنیم؛ رقمی چند برابر مبلغ یارانه می شود؛ ولی اینها نقدینگی در اختیار مردم محسوب نمی شود؛ فقط یارانه ها تمام مشکلات شرق و غرب و دنیا را در اقتصاد کشور باقی می گذارد؛ چون طرّاح  و مجری احمدی نژاد هست! به این صورت؛ نقدینگی در اختیار مردم تورم زا؛ ولی در اختیار بعضی؛ فعالیت اقتصادی سالم ولازم شده است. این وضعیّت آثار و تبعات و نتیجه عملی حاکمیت حزبی است که رانت خواری و ویژه خواری و تبعیض و ... از لوازم و رمز بقای احزاب هست.
 
آیا این همه درآمد با جوائز نجومی از طریق اقتصاد سالم و درآمد مشروع از نظر اسلام به دست آمده؛ یا از طریق کپی برداری از اقتصاد غربی؟!ایا گره های کور اقتصاد کشور از همین اقتصاد ناشی نشده است؟
 
آیا تبلیغ میلیونر شدن و دادن ثروت باد آورده توسط شرکت خصوصی مخابرات با افزایش هزینه مکالمات و...؛برای خرید سیمکارت و یا ۱۰۰۰تومان مکالمه در هرهفته دو جایزه صدمیلیون تومانی گذاشته؛ سود و درآمد مشروع  دارد و آیا در ۲۵ سال گذشته؛ احکام شرعی تجارت در اقتصاد کشور موضوعیت دارد؟
 
آیا این نوع نقدینگی ها در کشور؛ تورم زا نیست وفقط یارانه ها تورم زاست؛ چون یادآور احمدی نژاد هست؟
 
به یقین اگر طرح یارانه نقدی از سوی هاشمی یا خاتمی یا روحانی داده شده بود؛ الان؛ تمام استدلال ها و توجیهات علمی واقتصادی اجتماعی و فرهنگی و... در دولت و رسانه ها وکتاب ها و...بر پذیرش وبی اشکال بودن آن تولید می شد!چون؛ در حاکمیّت احزاب و شخصیّت ها به سرنوشت کشورو مردم؛ حسن و قبح اعمال؛ متناسب با ردّ و تأیید سران احزاب و رؤسای پیدا و پنهان آنها تعیین می شود؛ نه قوانین الهی!  
 
تا این وضعیت هست؛ اجرای حقوق شهروندی همچون اجرای قوانین اسلام؛ محال است.

نایت اسکین

در زیر؛ برخی نتایج بررسی ها وریشه یابی میدانی و عینی نگارنده از سال ۷۶ تاکنون؛ درعلل گرایش افراد به حزب گرایی و گروه بندی و طرفداری از احزاب و گروه ها از ابعاد مختلف به اختصاربیان می شود:

 بعد اعتقادی و فکری
 
تدقیق در باورها و اعتقادهای فکری و عملی؛ نشانگر ضعف باور و یقین به توحید افعالی و امامت ومعاد هست. نمونه های بارز بسیاری درایران و کشورهای دارای سیستم حزبی به ویژه آمریکا و انگلیس قابل مشاهده و بررسی هست.
 
 بعد شخصیّتی و تربیتی حزب گرایان و گروه بندی
 
ویژگی های شخصیّتی بارز ومشترک درهمه افراد عضو و هواداربا شدّت و ضعف درهریک از آنها بنابرضعف وقوّت تربیت اولیه ( ازتولّد تا ۷ سالگی زمان شکل گیری شخصیّت افراد):
 
۱-شخصیّت وابسته و غیرمستقل و متّکی به غیر
 
۲- ممانعت از ابرازتوانمندی عقلی و فکری و جسمی کودک و عدم ایجاد خودباوری و اطمینان به خود وعدم شناسایی وممانعت ازشکوفایی عینی استعدادهای خدادادی
 
۳- تمایل شدید به قدرت و حاکمیّت بر دیگران دراثر تربیت غلط اولیّه (اجازه ندادن به نشان دادن توانایی ها و ابرازنظرات خود و کتک و زورگویی وممانعت ازهرگونه حرکت و کلام حتی بازی بدون اجازه بزرگترها و... و سرکوب خواسته ها و تمایلات کودک با رفتار خشن والدین و اولیاء مدرسه و ایجاد عقده و کینه )
 
۳- خودبرتربینی وقلدرمأبی و محقّ دانستن خود درهمه موارد؛ و قائل نشدن هرگونه حقّی برای دیگران؛ لذا؛ دچار وارونه بینی در درک و فهم واقعیّت ها و حقایق اطراف خود و عدم شناخت واقعی از خود و توانمندی های خود.
 
۴- پائین بودن عزّت نفس و احترام قائل نشدن به خود و دیگران
 
۵- فاقد اراده قوی در خویشتن داری از تمایلات درونی برخاسته از خیالات و آرزوها
 
۶- شخصیّت بله قربان گو و نیازمند حاکمیّت دیگران بر وی در رسیدن به آرزوهای خیالی خودبدون توجه به موقعیّت واقعی خود در دنیای خارج از ذهن؛ به دلیل ناتوانی و کمبودها از جمله خلاء فکری و اعتقادی وکمبود محبّت درخانواده وامور مالی و فاصله طبقاتی وی با گروه مرجع (یعنی پیروی ازهر فرد یا گروه و... در برآوردن خواسته های فرد)
 
۷- حسادت شدید و لجاجت و یکدندگی و ضعف شخصیّت؛ بیشترین مجریان اوامرسران احزاب و گروه ها و شخصیّت ها؛ از بین افراد مبتلا به شخصیّت پارانوئید(سوءظنی) هست؛ که اعمال هرگونه دشمنی به هرصورت مقبول فرد؛ ودرقالب عملیات حزبی هم دارای پاداش هست هم مقبول و هم مورد تحسین.
 
 ۸- پائین بودن بهره هوشی و استعدادها
 
۹- ...
 
 صاحبان این اعتقادها و ویژگی ها هرگز جذب اشخاص و احزاب و گروه ها نمی شوند حتّی با توسّل به هرگونه زور و الزام:
 
یقین به وجود و نظارت خدایی عادل و رزّاق و خالق وحکیم و قهّار و جبّار وسریع الحساب و... از اوان کودکی با والدینی با همین یقین 
 
 درونی شدن اعتقاد وباورترس و شرمندگی فقط از خدا و عمل برای خدا و یقین به بی ارزشی وناتوانی انسان درکلیه امور بدون اراده و عنایت و امداد خدا؛ در این صورت؛ مقهور نشدن به هیچ قدرتی جز قدرت لایزال الهی در کلیه امور
 
 شخصیّت مستقل و غیر وابسته و آزاد اندیش ( جهت اطلاعات بیشترمراجعه به کتب روان شناسی شخصیت)
 
 در مخلص کلام؛ تربیت انسان مسلمان که از بدو تولّد یقین و باوردرونی او این باشد که؛ تنها مؤثر در جهان آفرینش؛ خدا و تنها کتاب راهنما؛ قرآن و تنها معلّم هدایت کننده به به مسیر خدا در دنیای پرپیچ و خم آخرین پیامبر خدا و جانشینان معصوم او.
 
یقین به " لامؤثر فی الوجود الا الله" آغاز حضور در صراط مستقیم بدون هر گونه انحراف به چپ و راست و شرق و غرب هست.

                            

ثبت شده توسط : منصوره وطنی

نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :
بالای صفحه اصلی