کد خبر : 186741

نقد کتاب در موضوع جشن و شادمانی

کتاب به لحاظ محتوا و اشکالات متعدّد علمی و ساختاری و پژوهشی غیرقابل اصلاح و غیرقابل می باشد.
                                                                           
در جلد کتاب نویسنده شمس الله صفرلکی زیر نظر محمدحسین فلاح زاده و در شناسنامه شمس الله صفرلکی  درج شده ناشر مذکور در تغییر مشخصات شناسنامه برخلاف قانون، سابقه قبلی نیز دارد.

احکام جشن و شادمانی

مؤلف: محمدحسین فلاح زاده 

ناشر: نورالسجاد

ویراستاران: شمس الله صفرلکی، مهدی محدثی

زبان: فارسی

رده بندی دیویی: 297.73

سال چاپ: 1390

نوبت چاپ: 3

تیراژ: 3000 نسخه

تعداد صفحات: 144

قطع: پالتویی (شومیز)

شابک 10 رقمی: 9647163487

شابک 13 رقمی: 9789647163484

کد کتاب در گیسوم: 1781915

-------------------------------------------------------------

شماره کتابشناسی ملی

م 83-2074

سرشناسه

صفرلکی ، شمس الله

عنوان و نام پدیدآور

احکام جشن و شادمانی / شمس الله صفرلکی ؛ زیرنظر محمدحسین فلاح زاده .

مشخصات نشر

قم : سازمان تبلیغات اسلامی ، پژوهشکده باقرالعلوم (ع )، انتشارات نور السجاد، 1383.

مشخصات ظاهری

ص.144؛ 17x12س م.

فروست

فقه و زندگی ؛ 11

یادداشت

کتابنامه : ص . [141] - 143؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع

جشن ها – اسلام

نقد کتاب احکام جشن و شادمانی به سفارش ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر

نتیجه: کتاب به لحاظ  محتوا و اشکالات متعدّد علمی و ساختاری و پژوهشی غیرقابل اصلاح و غیرقابل می باشد.

اشکالات ساختاری و پژوهشی

1- فاقد شناسه طرح پژوهشی مطابق با استانداردهای روش تحقیق در علوم انسانی و نیزعلوم دینی و اجتماعی می باشد.

2- درج مطالبی بی ارتباط با موضوع و مصادیق شادی در اسلام و عدم عمومیّت راهکارهای ارائه شده در ایجاد شادی در بخش مقدمه و اختصاص به قشر خیلی متدیّن جامعه و القاء این موارد به نام اسلام، و کپی بودن بیش از 95% مطالب و جمع آوری مطالبی بدون ارتباط با عنوان کتاب ونیز موضوع فصل 

3- بیان ناقص نظر امام خمینی در مورد غنا و القاء حلال دانستن غنا در تمام مراسم های عروسی و نیز در ص 122 پاراگراف سوم بیان نظر شخصی با کپی از کتاب یا ... دیگر در خصوص نوروز با مأخذ غلط و استناد به وسائل الشیعه که چنین مطلبی با چنین نگارشی در مأخذ یاد شده وجود ندارد.

4- عدم اعمال قواعد درج پاورقی و اشکالات عمده در پاورقی و نامعلوم بودن برخی مآخذها و استفاده از کلمه "همان" در چندین صفحه با یک مأخذ! از جمله صفحات 50 و 136 و عدم وجود متن در مأخذ ص 122

5- تناقض مطالب مقدمه با کل مطالب فصل دوم با عنوان "عوامل و مصادیق شادی" و فصل چهارم با عنوان "آلات و ابزار شادی آفرین" 

6- عدم تبیین صحیح و بدون شبهه نظر اسلام در شادی و جشن

7- از 140 صفحه فقط 40 صفحه مربوط به عنوان کتاب می باشد. 

مطالب فاقد ارتباط با موضوع و عنوان کتاب

1-ص 14 در مقدمه توسط شمس الله صفرلکی پاراگراف آخربند 1 و 2، ایمان و جهان بینی صحیح به طور مستقیم موّلد شادی نبوده و منظور از شادمانی در اسلام توجّه به عوامل محیطی و فردی در شادی آفرینی برونی هست. زهد عدم وابستگی به دنیا بوده و از مصادیق ایجاد شادمانی مستقیم فیزیکی در انسان نیست.

2- ص 15 در مقدمه بند 4 مبنی بر "ارتباط مستمر با افرادی که درک محضرشان به زندگی معنا می بخشد" و نیز بند 5 مبنی بر " برقرار کردن ارتباط عاشقانه با خدا از طریق ادعیّه" القاء مخالفت اسلام با خنده و شادی و اصرار به پرداختن به دعا و گریه و انابه مقتضای مفاهیم ادعیّه

3- ص 16 بند9 مقدمه مبنی بر" ارتباط داشتن با گنجینه غنی ادبیات فارسی" راهکار سلیقه ای و فاقد ارتباط با شادی در اسلام  ونیز بند 10 مبنی بر "داشتن هنر، هنر اصیل" آنچه موجب شادمانی درونی هست نتایج حاصل از موفقیت در هنر یا هنرهایی هست که با مطادیق شادمانی بیرونی مورد نظر اسلام و روان شناسی اسلامی مغایر هست. داشتن هنر فی نفسه موّلد شادی بیرونی نیست، بلکه در ایجاد رضایت درونی شغلی بسیار مؤثر می باشد. از سوی دیگر وجود هنرمندانی بسیار توانمند ولی اندوهگین از مصائب روزگار به دلیل درک بالا از واقعیات جامعه رابطه مستقیم شادی با هنر را نیز نفی می کند.

4- کل فصل اول از ص 19 تا 38 با عنوان "تعریف، فواید، و عوامل شادی"

5- ص 19 پاراگراف آخر استناد به نظر هنری موری در تعریف شادی و ص 25 تا 27 استناد به نظر افراد خارجی و مسیحی در بیان فواید شادی بدون تجانس فرهنگی با مسلمانان و نیز ص 30 پاراگراف آخراستناد به نظر دکتر دیوید مایرز در کتاب "در جستجوی شادی" ذیل عنوان عوامل شادی و پاراگراف آخر ص 33 استناد به نظر ویکتورهوگو ذیل عنوان "عوامل و معیارهای شادی در اسلام" و ص34 وسط صفحه استناد به نظر هراکلیوس ادامه عنوان مذکور!

6- ص 47 پاراگراف اول در شادی از شکست دیگران و...، وصف افراد مبتلا به حسادت و شخصیّت و و  بیماری پارانوئید هست که این رفتار برخلاف واقع، به افراد عادی و اکثریّت نسبت داده شده است.

7- ص 64 پاراگراف سوم بیان ناقص نظر امام درغنا و آواز خواندن زنان در عروسی با القاء حلال دانستن غنا از نظر امام. مأخذ از کتاب مکاسب محرمه آورده شده که کتاب درسی حوزه علمیه می باشد، باید در بیان احکام شرعی از توضیح المسائل متن فتوا و نظر مرجع تقلید زنده در عصر حاضر بدون توضیحات مفصل فقهی مستند شود. همچنین به نظر شیخ انصاری نیز به عنوان سند مجوّز غنا استناد شده که در زمان حاضر مکلفین فقط به فتوای مرجع زنده می توانند رجوع نمایند، لذا، نظر شیخ انصاری در زمان حاضر برای مکلفین موضوعیّت نداشته و برای مراجع تقلید در استناد به نظر ایشان موضوعیّت دارد که جای طرح آن این بحث نیست.

نظر مشروط و محدودیّت موضوعی و زمانی امام خمینی در مسئله غنا در عروسی:

"مسألة 13 - الغناء حرام فعله و سماعه و التکسب به، و لیس هو مجرد تحسین الصوت، بل هو مدّه و ترجیعه بکیفیة خاصة مطربة تناسب مجالس اللهو و محافل الطرب و آلات اللهو و الملاهی، و لا فرق بین استعماله فی کلام حق من قراءة القرآن و الدعاء و المرثیة و غیره من شعر أو نثر، بل یتضاعف عقابه لو استعمله فیما یطاع به اللّٰه تعالى، ... (تحریرالوسیله، جلد 1، صفحه473)

امام در جلد اول تحریرالوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر، در تعریف غنا می فرماید: "غنا تنها تحسین صوت یعنی زیبا کردن صدا، نیست، بلکه عبارت است از کشیدن صدا و برگرداندن آن به کیفیّت خاصى که طرب انگیز بوده و با مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسیقى تناسب داشته باشد. در حرمت غنا بین استعمال آن در کلام حق مانند قرائت قرآن و دعا و مرثیه، و بین غیر آن از شعر یا نثر، فرقى نیست. بلکه اگر کسی آن را در چیزى که خداوند متعال به آن اطاعت و بندگی مى شود بکار ببرد عقاب و مجازاتش مضاعف مى گردد."

مسأله 13- ... نعم قد یستثنى غناء المغنیات فی الأعراس، و هو غیر بعید، و لا یترک الاحتیاط بالاقتصار على زفّ العرائس و المجلس المعدّ له مقدما و مؤخرا لا مطلق المجالس، بل الأحوط الاجتناب مطلقا

یعنی: البته گاهى غنا توسط زنان آوازه خوان در عروسی ها استثناء مى شود، و آن بعید نیست، و احتیاط ترک نشود که به زفاف عروس و مجلسى که جلوتر یا بعد از آن براى عروسى گرفته مى شود، اکتفا شود نه هر مجلسى بلکه احوط این است که مطلقا اجتناب شود." (استفتاءات (امام خمینى)؛ ج 2، ص:16)

8- ص 91 و ص 113 تا 119اعمال عید فطر و قربان و غدیر و... و ص 127 فاقد ارتباط با عنوان کتاب

9- ص 122 متن پاراگراف سوم: "البته اگر نوروز از ویژگی های شیعیان و محبّان اهل بیت باشدو مراسمی جهت تشکّل مؤمنان در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آن گاه به عنوان "روز اهل بیت" و یا "روز شیعیان" نامیده می شود و هر روز نوروز می گردد."

پس از ساعت ها بررسی از آدرس پاورقی ص 122و متن مذکوردر پاراگراف سوم، معلوم گردید، هیچ ارتباطی با نوروز نداشته و هیچ یک از کلماتی که در این پاراگراف نوشته شده و یا خلاصه متن مذکور نیز وجود ندارد و در آدرس پاورقی ج 8 وسائل الشیعه ص 183 با بررسی از متن اصلی کتاب به زبان عربی این  مبحث" ٥٢ ـ باب استحباب صلاة عشر ذي الحجّة ويوم عرفة ، وكيفيّتها"  وجود دارد که هیچ ارتباطی با نوروز ندارد. در ج 17 راجع به نوروز از حضرت علی علیه السلام حدیث آمده که نفی ننموده و در هیچ یک از منابع دینی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام چنین درخواستی از ایرانیان مبنی بر تشکّل مؤمنان در برابر ظلم ستمگران نداشته اند، لذا متن این پاراگراف ساختگی بوده و منشاء دینی ندارد. با استناد به حدیثی از امام صادق علیه السلام در وصف نوروز به ظهور و روز ما و شیعیان ما اشاره شده، ولی در مأخذ مذکور در پاورقی چنین متنی وجود ندارد.

 در منابع دینی هدیه دادن در نوروز و صله رحم  در حدیثی از پیامبر و علی علیه السلام نیز پذیرفته شده و اصل نوروز نفی و نهی نشده است. فقط عنوان روز اهل بیت و یا روز شیعیان به دلیل حدیثی در ظهور حضرت حجّت در روز نوروز هست که در برخی احادیث و این صفحه و ص 123 اشاره شده ولی تبدیل مراسم نوروز به تشکّل مؤمنان در برابر ظلم و نتیجه گیری ذهنی از حدیث در باب ظهور صرفا از نگارنده هست.

10- ص 131 برگزاری مراسم ختنه به اسلام نسبت داده شده ولی حدیث مورد استناد فقط به جهت بهداشتی و سلامتی ختنه اشاره دارد.

ثبت شده توسط : منصوره وطنی

نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :
بالای صفحه اصلی