کد خبر : 83773

متن جلسه صوتی مشاوره گروهی قبل از ازدواج(2)

اگر فاصله بین رفتار و گفتار وجود داشته باشه، فردا فریب دادن قطعیّه. افرادی که خیلی تلاش می کنند افراد دیگر را فریب دهند فاصله بین رفتار و گفتار و نیّتشون خیلی زیاده.


حلقه معرفت

متن جلسه صوتی مشاوره گروهی قبل از ازدواج (2)

موضوع

   راهکارهای شناخت طرفین

مشاور و کارشناس مذهبی 

  منصوره وطنی

بخش دوم

یعنی شما مینشیند به هم دیگه میگید راستگویی الان مد شده، میگن من راستگویی را دوست دارم میگن من مثلا غیرت را دوست دارم، میگه من حجاب را دوست دارم همش میگه من این را دوست دارم آن را دوست دارم. اما وقتی برمی گردی، می بینی، که اصلا تنها چیزی که تو زندگی قبل از این لحظه وجود نداره همانهاییه که میگه. اینها در ذهن او هست. آدم چیزهای قشنگ را دوست داره دیگه؛ ولی از دوست داشتن تا عمل کردن زمین تا آسمون فاصله است.

شناسایی وجود فاصله بین اعمال و گفتار

مسئله دیگری که خیلی لازمه رعایت بشه در شناخت دیگران، ببینید که رفتار عملی که نشون میده از خودش، با گفتاری که از خودش نشون میده، فاصله وجود دارد یا نه؟! مثال هایی در این چند دقیقه زدم.

اگر فاصله بین رفتار و گفتار وجود داشته باشه، فردا فریب دادن قطعیّه. افرادی که خیلی تلاش می کنند افراد دیگر را فریب دهند فاصله بین رفتار و گفتار و نیّتشون خیلی زیاده.

مثلا برای خانم ها برای اینکه بتوانند گول بزنند، راحت می گویند که من خیلی علاقه دارم به شما. حالا این خانم هم صرفا به این کلمات این خانم یا آقا به اصطلاح تکیه می کنه می گه خیلی خوب دیگه، این میگه دوست دارم پس دوست داره. اما اینها را به اصطلاح توی چهره، رفتار، رفتار  قبلی اش نشان نمی ده.

مثلا موردی بوده که خیلی علاقه نشون داده، بعد، خیلی دیگه دوآتیشه هی بهش گفته. هی میگفته که من قصدم ازدواجه.

همیشه اولا قبل از ازدواج به هیچ عنوان، راه را برای ارتباط خیابانی و خارج از نظارت خانواده در حدّ یک کلمه هم باز نکنید، چون بدون نظارت خانواده قطعا فریب اتفاق می افته، مخصوصا برای خانم ها؛ بنابراین هر مسئله ی بود حتما با خانوادتون، مخصوصا پدر در جریان باشد که الان معمولا به مادرها می گویند به باباها نمی گویند که مردها را بهتر می شناسند. قراره زندگی آینده شما را پدرتان تعیین کنند، اجازه ایشون هست که بالاخره زندگی خانوادگی خانم ها، خانم ها را بهتر می شناسند، آقایون هم آقایان را. مادرتون مردها را بهتر نمی شناسند ولی باباتون خوب می شناسه این وقتی داره میگه دوست دارم راست میگه یا دروغ میگه! ما خودمون هم خانم هایی که اهل بعضی از کارها هستند، ما یک نگاه کنیم می فهمیم. ولی این آقایون ممکنه صد بار هم نگاه کنند نفهمند تا وقتی ضربه بخورند، خوب، هر جنسیتی جنسیت خودش را  بهتر می شناسد. بنابراین اولین کاری که می کنیم هر کاری هر اتفاقی که درباره زندگی آینده ما  هر مردی که اظهار علاقه کرد، خواست که خواستگاری بیاد اول باید پدر بفهمه. پنهان کاری کردن از پدر فریب های فردا و ممکنه خیلی مشکلات جبران ناپذیر داشته باشه.

بعد حالا اطلاع دادید به هیچ عنوان قرارهای پنهانی نگذارید در هیچ حدی از پیامک و تلفن و اینها به هیچ عنوان. یعنی قبل از ازدواج شما رابطه پنهانی خارج از چهارچوب خانواده را نگذارید. من این همه راهکار، برای شناخت گذاشتم؛ پس بنابراین هیچ دلیلی نداره که راه بیفتند چرخ بزنند در خیابانها که می خواهیم بشناسیم همدیگر را. تمام رفت و آمدها فقط با خانواده. قشنگ اونا بیان با خانوادشون بیان خونه شما، شما هم برید خونه اونا چون حداقل یه سه چهار ماهی لازمه. شناخت آدم توی برخوردها یک مقدار هم اتفاق می افته. همینطور که گفتم در این رفت و آمدها و صحبت ها شناخت انجام می شود. اما وقتی که این راهکارها را گفتم، بعد، رفت و آمد خانوادگی شروع بشه. یعنی ب بسم الله بلند نشید برید خونه همدیگه که احساسی اتفاق بیفته و تعهّدی اتفاق بیفته، بعد شروع کردید، این موارد را کاملا راهش را ببندید. چون نود درصد مردها الان حداقل تو این زمان، اول می آیند با نیت سوءاستفاده؛ اما با کلمه ازدواج جلو می آیند.

امتحانش این است که هرکسی، در هر موقعیّتی به شما پیشنهاد داد، اولین کاری که می کنید برای اینکه راستگوییش را مشخص کنید، سریع بفرمایید که فردا یا پس فردا، نهایتش تا آخر هفته خواستگاری بیاد. خیلیهاشون نمییان، چون که اصلا نمی خواهند زیر بار بروند. قراره استفاده کنند. به محض اینکه اینها را بشنوند شما را می گذارند کنار.

یک تعدادی اینطور کنار می آیند، اما تعدادی شگردشون اینه می آیند خواستگاری، اما شما را سرکار می گذارند. از دین علیه دین استفاده می کنند. میگن خوب خواستگاری که اومدیم سه چهار ماه ما باید صیغه محرمیّت بخونیم تا همدیگر را بشناسیم و تو این مدّت خدای نکرده گناهی مرتکب نشیم!!! صیغه محرمیّت را که خواندند، تعدادی تصور می کنند که ازدواج قطعی است وقتی این تلقی را از این روابط می کنه، صیغه محرمیّت را متأسفانه می خوانند اونوقت این آقا استفاده های خودش را می کنه. پس از سه، چهار ماه به پدر و مادر خودشو و این خانم، این آقا میگه که من به درد شما نمی خورم با هم به تفاهم نرسیدیم. اونوقت کی ضربه اصلی را می خوره این آقا راحت می تونه راهش بکشه بره با یکی دیگه ازدواج کنه اما این خانم میمونه، حالا  خواستگار بعدی اومد دیگه نمی تونه صداشو در بیاره که ما ازدواج اینطوری کرده بودیم و  دیگه نمیشه.

بنابراین راه را برای صیغه محرمیت به هیچ عنوان اصلا وارد نشوید، کاملا ببندید. خوب، اونقدر مورد داریم در این زمینه سوء استفاده ها شده که دیگه که اصلا یک آمار وحشتناکی ایجاد کرده. به هیچ عنوان محرمیّت را قبل از عقد ازدواج نپذیرید. نه برای دختر، نه برای پسر، از هیچ طرفی قبول نکنید.

هیچ ارتباطی لازم ندارد با راهکارهایی که گفتم شما روانشناسی می کنید می نویسید، لازم نیست پیش هم قرار بگیرید بنویسید هرکس تو خانه خودش می نویسه یک جلسه خواستگاری می گذارید، چند دقیقه با هم صحبت می کنید، خانواده اون طرف نشستند حالامیشه مثلا شما در اتاق هستید اینها را رد و بدل می کنید. ده دقیقه، پانزده دقیقه با هم صحبت می کنید اینها را زیر و رو می کنید نیازی نیست که برید این خیابانها را بالا و پایین زیر و رو کنید بعدش هم این احساسه کار دستتون بده.

 دیگه حالا ما هی میگیم بابا شما که می دونید این مشکل داره، خودش میاد میگه من میدونم اون مشکل داره ولی نمی تونم دست بکشم، میگم چرا؟ میگه: من دو ساله باهاش دوستم میگم بابات می دونه؟ میگه: نه؛ میگم مامانت میدونه؟ میگه بله مامانم میدونه. میگم خوب بگو، میگه که نمیشه، میگم چرا نمیشه؟ میگه خوب ردّ میکنه!!! خوب این را اول بگو، فردا مشکلی پیش اومد روشو نداری برگردی بهش بگی.

خانمی حالا دوسال رابطه دوستی داشته بدون اطلاع خانواده. حالا طرف تو زرد از آب دراومده و  خانم را قال گذاشته و رفته. اصلا هم حاضر نیست زیر بار بره، بعد این خانم مونده چطوری به باباش بگه!!! میگم خوب همون روز اول می گفتی بالاخره این جلسه رسمی خواستگاری و اینها خوب، میگه من علاقه داشتم نمی شد که اگه میگفتم از دستش می دادم. حالا مونده ، از دستش رفته. منتهی با یه دنیا مصیبت براش.

 از اول،  در احساس را ببندید، مطمئن باشید اگر عاقلانه تصمیم بگیرید، قطعا این اتفاق خواهد افتاد این محبت طرفینی اتفاق می افتد. منتظر نباشید که عاشق دوآتیشه بشوید قبل از عقد، بعد بیایید نظر مثبت بدهید. عقلتان رو ببینید...، که مثلا بالاخره شما به این سن رسیدید تشخیص می دید از چه تیپی خوشتون می آید، اینها که مشخصه دیگه. یک علاقه جزئی کافیه.

راهکار رجوع به دل در اولین جلسه خواستگاری

 همیشه نگاه کنید اگه اولین دقیقه، یعنی اولین مرتبه ای که همدیگر را دیدید، اگر دیدید به شدت بدتون اومد، دیگه با اون ازدواج نکنید، چون محاله دیگه این اتفاق بیفته، این علاقه شکل نمی گیرد. اما اگر نه دیدید که بی تفاوت هستید، یعنی مشکلی ندارید، بدتون نیومده ازش، اینجا بررسی را شروع کنید. اینجا امکان شکل گیری عاطفه های بعدی وجود دارد. اما اگر دیدید این بازخورد خیلی شدید است دیگر پی اش را نگیرید، از همون اول قطع کنید.

بعضی ها می گویند که نه، ایشالله درست میشه، نه، همه موارد درست نمیشه. اگر اولین بار امتحان کنید؛ یعنی حواستون هم جمع باشه هول نشید، اولین لحظه طرف را دیدید ببینید چه احساسی در شما اتفاق افتاده ببینید نسبت به شخص علاقه و کششی در شما ایجاد شد یا نشد. اگر ایجاد شد، خوبه، می توانید بعدا باهم کنار بیایید اما اگر از اول هی با عقل جلو رفتید این علاقه اولیه اتفاق نیفتد اصلا از طرف بدتون میاد از شکلش و... بالاخره پیش میاد. یکی خوش قیافه س همه خوششون میاد.

بالاخره زیبایی به سلیقه افراده، ممکنه یکی بگه این طرف خوشگله زیباست اما یکی دیگه بگه نه بابا اصلا خیلی زشته. بنابراین نسبیه این جور مسایل. یه وقت خوب یکی مثلا اونقدر زشته ولی ازدواج کرده هیچ کس خوشش نمیاد ولی اون آقا و یا خانم خوششون میاد؛ بنابراین ما باید اون قسمتش را دقت داشته باشیم. خوب اگه سؤالی دارید، بفرمایید.

سؤال:

 اگر خانم چند سال بزرگتر باشه مشکل پیدا نمی کنه؟

جواب: از نظر فیزیولوژیک، از نظر جسمی و روانی زن و مرد فاصله هایی با همدیگر دارند. عقل دختر خیلی زودتر پرورش پیدا می کند، یعنی سن تکلیفشون فاصله دارند؛ اما وقتی بزرگتر شدند میزان تعقل مرد نسبت به زن بیشتر است. علتش کاملا مشخصه یک مقدار عاطفه زن بیشتره و حداقل در ایران اینطور هست که به اصطلاح قدرت مدیریت و توانمندی ها را مرد زودتر بدست می آوره تا خانم ها؛ بنابراین، باید توجه داشته باشید این سن، اگر خانم ها بزرگتر از آقایون باشند، قراره که طبق قانون شرع، و طبق قانون جاری کشور که بالاخره از شرع گرفته شده  خانم بالاخره، زیردست می شه، بالاخره دستور بگیر است، در بعضی موارد، مرد دستور دهنده است و زن فقط باید تمکین کند. بنابراین حالا آمدیم و پنج سال خانم بزرگتر شد می دونید یعنی چه؟ این خانم حاضر نیست دیگه زیر بار بره. می گه بزرگی گفتند، کوچیکی گفتند، حالا چیه اینطوری دستور می دی! این نقش ها عوض میشن. تو زندگی نگذارید هیچوقت نقش و جایگاه زن و مرد فاصله پیدا کنه.

هر چقدر می توانید حداقل همسال باشند. یعنی این بزرگتره کار دستتون نده. شما از نظر روانی این احساس منفی را همیشه پیدا خواهید کرد، او دستور می ده شما ناراحت می شوید. چون بالاخره، حالا تو خونه تون هم همینطوره، مثلا خواهر و برادر کوچکتر از شما، یه چیزی به شما دستور بده شما تازه بهش خیلی می توپید دیگه. همیشه با داداش کوچیکم مشکل دارم سر همین....

شما همیشه سعی کنید اون طرفی که انتخاب می کنید حتما پنج سال هم از شما بزرگتر باشه. که مشکل پیدا نکنید، چون ببینید برای خیلی ها مخصوصا اون قشری که تیپ سنتی را هم بالاخره اون روابط فامیلی خیلی خوبی دارند بزرگتری، کوچکتری می شناسند، تو ذهنشون خوب مونده. برای همین، اومد و مثلا همسر این خانم پنج سال، دو یا سه سال از خودش بزرگتره، هرجا میره این ذهنیت وجود داره اون هم میگه چون کوچیکتر از منه خیلی کم می فهمه اونهم تو ذهنش اینه که من خیلی می فهمم، چون بزرگترم و من برم از این اجازه بگیرم که مثلا الان می خوام برم سر کوچه یعنی چی؟ مگه من عقلم کمه.

    این مسایل میاد در حالی که شرع نگفته که اگه این خانم پنج سال شش سال از این آقا بزرگتر بود دستور نگیره.  این آقا دیگه نمیتونه به اصطلاح وظایفی که داره و اون حقوقی که مرد به عهده داره اونو نباید انجام بده. همچین چیزی که نگفته این وظایف و حقوق زن و شوهر سر جاشه. جا به جا نمیشه. اما اگر این نقش را ما بیاییم جابجا کنیم؛ مرد مثلا بشه بیست ساله، مثلا خانم بشه بیست و پنج ساله، این اولا که از نظر افکار و میزان تفاهم به شدت مشکل پیدا میکنن. چون مرد که بیست و پنج سالشه خیلی فرق میکنه با این خانمی که بیست سالشه، خیلی فرق میکنه. این جابه جا که بشه به اصطلاح خانم نقش مرد را میگیره، مرد هم طبیعتا، اجبارا میاد نقش خانم را میگیره. اون کسی که ریاست خونه را داره میشه زن. اونوقت زن سالاری قطعیّه.

همه مردها هم زن سالاری را به یک میزانی قبول میکنند. زن ذلیل صد در صد پیدا نمیشه حداقل تو ایران. من شصت درصد، هفتاد درصد را شنیدم ولی صددرصدشو یکی دو مورد دیدم که خانمه تا داد میزد، اقا تا یه شهر دیگه فرار می کرد!!

سؤال: استخاره خوبه برای ازدواج؟

جواب: به هیچ عنوان اصلا برای ازدواج، استخاره نکنید.

ببینید استخاره زمانی است که ما بین یک دو راهی مانده باشیم. ازدواج دو راهی نیست. این همه من راهکار گفتم براتون. راهکارهای خیلی زیادی هم هست، حالا اگر ان شاء الله عمری بود و اینجا آمدیم موارد بیشتری را می گم ولی به هیچ عنوان طرف استخاره نرید. یه وقتی ممکنه این ازدواج به طلاق بکشه به هر علتی، طرفین بالاخره مشکل پیدا کردن و کشید به این طرف. اونوقت چه نتیجه می گیرند؟ می گن من با خدا مشورت کردم، خدا این زندگی را به هم ریخت اینجوری، همه کاسه کوزه ها را میشکنن سر خدا. در حالی که اینطور نیست اشتباهات زیادی انجام میشه منتها طرفین نمیبینن میچسبن به سر همون استخاره بعد میگن ما استخاره کرده بودیم اینجوری شد. در حالی که اشتباهات خودشون بوده، درست شناسایی نکردن، درست برخورد نکردن خوب نتیجه این شده. همون راهکارهایی که گفتم مثلا این خانواده میشینه پشت سر این میگه، خانم پشت سر مادر خواهر این، همه اینها نتیجه ش این میشه که تبدیل به طلاق میشه. اونوقت اگه بیاد استخاره بکنه نتیجه ش همین میشه که میاد تمام دین و ایمان خودش هم بهم می ریزه  میگه نماز نمی خونم خدا زندگی منو بهم زد در حالی که این طور نیست.

دستور خدا

مسئله دیگه، ان شاءالله ازدواج های خیلی خوبی داشته باشید، از لحظه ای که تقریبا قطعی شده زندگی، این دستور خدا را در نظر داشته باشید:

زن و شوهر لباس همدیگرند. اگر این دستور را همیشه، فقط همین یک دستور را، عمل بکنید، هیچ مشکلی پیدا نمی کنید. لباس همدیگر هستند یعنی چی؟

لباس عیب ها را می پوشاند، ما چه کار باید بکنیم؟

تو خونه زن و شوهر باید عیب های همدیگه را بپوشانند. غیر از خودشون احدی نباید بدونه تو چهارچوب دیواره خونشون چی میگذره.

خانم ها ماشالله اونجا هنوز مرکب اون سنده خشک نشده راه به راه همینطور زنگ می زنند خودشودن هم نتونستند برند، گزارش میدن این داماده دیگه نمیدونه چی کار کنه، یعنی هرکاری کنه مادرزن و پدرزنش می دونن!! تازه اگه لطف بکنه به دایی و عمواینا نرسونه!! این یعنی زیر پا گذاشتن این دستور. این مرد دیگه امنیّت نداره توی خونه. یه کاری میکنه توی خونه، یکدفعه میبینه مادرزنش زنگ زد آقا مثلا چرا این کارها را میکنی. تازه این هم میگه خوب شما از کجا می دونید من این کار را کردم. حالا مثلا بگه این کار را نکردم بگه خوب دخترم گفت. اصلا شما چه حقی دارید. حالا اونجا لشکرکشی شروع میشه.

یکی از موارد خیلی زیادی که باعث دعوا میشه همین قضیه است. خانم تا تقی به توقّی میخوره میپره زود، یا تلفنی یا حضوری، سریع کف دست مامانش میگذاره امروز آقا اینو گفت امروز آقا اونو گفت. گزارش دهی میکنه بالاخره، بچه شونه دیگه. یک طرفه به قاضی میرن، بعد میشینن با این دعوا میکنن. دعواها هم اونوقت سر خانمه کاسه کوزه هاش خراب میشه بعد، اونوقت دیگه این آقا بیشتر دعوا میکنه که بیاد از خودش دفاع بکنه. این خانم میاد یه کارایی بکنه نتیجه ش همین میشه که خانم هم میخواد از خودش دفاع کنه. همین میشه جنگ بین المللی!

 به هیچ عنوان، حتی اگر مشکل پیدا کردید سعی کنید در خانه خودتان حلّ کنید. منتقل نکنید به پدرو مادرتان، به خانوادتون منتقل نکنید. مگر اینکه شما با مشاور صحبت کنید به پدرومادرتان مشکل را نگویید، هر وقت مشاور گفت بگویید به پدرومادرتان. برای اینکه مشاور نمیاد گزارشدهی کنه به پدرومادرتان. اونها فامیلند بعد برخورد به اصطلاح لشکرکشی میکنند مشکل پیش میاد یعنی مشکل که حل نمیشه، بدتر میشه. اما پیش مشاور صحبتهاتونو میکنید اون هم راهکار نشون میده، بی سروصدا میریدحلش میکنید.

بنابراین، به خانوادتون به هیچ عنوان، مشکلاتی که پیش میاد بالاخره، خودتون خواهر و برادرید باهم چقدر فاصله دارید، افکارتون فاصله داره.  اونوقت دو تا آدم، با دو تا تربیت متفاوت میخواد بیاد یک جا زندگی کنه، یکی دو سال اول باهم مشکل پیدا میکنن. اما این به تدبیر و درایت شما مونده چه جوری این فاصله ها و مشکلات را کم کنید.

روی اختلافات هیچ وقت انگشت نگذارید.

یک چیزهایی ما داریم که مثلا دو نفریم در یک موضوعی اختلاف داریم غیرقابل حلّه، نه اون کوتاه میاد، نه من کوتاه میام. این را چی کار باید کنیم؛ اصلا اینو باید بگذاریم کنار. نکات اشتراک را مطرح کنیم. هروقت توانستید با دیگران، حالا چه همسر باشه چه هرکس دیگه ای فقط روی نکات اشتراک حرف زدید، روابطتون را تنظیم کردید روی نکات اشتراک قطعا بدونید موفقید.

 هیچ وقت روی نکات اختلاف خودتون با دیگران انگشت نگذارید، اصلا به روی خودتون نیارید که به اصطلاح، این مشکل را دارید.

الان من خودم با خیلی از غیرمذهبی ها هم خیلی روابط خوبی داریم. خودشون هم میدونند خیلی تفاوت عقیده ای داریم؛ اما مشکل نداریم باهم نه دعوامون میشه نه من بهش میگم جهنمی هستی نه اون به من میگه امل یا نمیدونم هزارتا مسئله دیگه.. ولی اون میاد از من راهنمایی میگیره. اگه من برخوردم اینطوری چکشی بود ،میآمدم می گفتم نه، فقط، پیش من محجبه ها بیاین، فقط، مؤمنا بیاند، خوب چی می شد اون نتیجه، نتیجه ش اون می شد که ذهنیتی برای خودم درست کردم که فقط، چهارچوب دور خودمو، فقط خودمو قبول دارم دیگران را قبول ندارم، ممکنه صدها نکته منفی در خودم داشته باشم اونهم داشته باشه؛ اما صدها نکته مثبت هم هر دوتامون داشته باشیم می تونیم از هم دیگه بگیریم. دلیل نداره که، صددرصد بی عیب معصوم بودن فقط. ماها که صددرصد نیستیم یک صددرصدی یکی خوبی داره یک درصدی هم عیب دیگه. میتونیم اینها را باهم مبادله کنیم.

 چه نیازی است که پامونو تو یه کفش کنیم بگیم الاوبالله تمام کسانی که با من زندگی میکنند، با من برخورد میکنند عین من باشند. برادر، خواهر هم مثل هم نیست.

سؤال: خواستگار تا دم در مییاد برمیگرده...

جواب:

 ببینید، اولا من یه چیزی میگم، سحر و جادو و این جورچیزا که خیلیا میگن نمیدونم بخت بستن و این حرفا را اصلا قبول نکنید. اینا یه بازارگرمی هستش که پول میگیرن برای خودشونو که بخت باز بشه و از این حرفا، خوب، به هیچ عنوان تو ازدواج و این مسایل قبول نکنید، چون اینها خیلیهاشون تو زندانند و شما خبر ندارید. فکر میکنید الان ده تا خانم اونجا نشسته یعنی آقا خیلی توانمنده و راست هم میگه، ولی همیشه این سؤال تو ذهنتون باشه اگه واقعا این رمالی جادوگری، فالگیری خیلی توانمنده چرا برای خودش قصری درست نمیکنه، چرا وضعیت خودش تو بیغوله ها زندگی میکنه، مثل بچه آدم نمیاد تو شهر زندگی کنه. مشکل داره دیگه یعنی اون ادم طوری زندگی کرده که این حرفا دروغه داره سرکیسه میکنه خوب باید بالاخره، پس باید دور از مأموران انتظامی زندگی کنه. پس، خلافه، دروغ میگه پس اینها را انجام ندید.

 اما آمدیم و حالا ما یک درصد احتمال میدیم که مثلا سحر و جادوییه مثلا یه ادم توانمند بوده خلاف شرع هم هست گیرنده و هم دهنده هردو خلاف کردند. حقّ الناس هم است گناه کبیره هم است، به هیچ عنوان هم دنبال این قضایا نرید.

ابطال سحر و جادو

یک راه است؛ یعنی دو مورد است که من میگویم اگر انجام دادید اصلا دیگه به جادو کردن و بخت بستن فکر نکنید و از این حرفا را کنار بگذارید.

یکیش اینه که یک آدم مؤمن یا هرکس دیگر که حالت معنوی خوبی داشته باشه وقت نماز و وقت اذان سوره یاسین را در آبی بخوانید با حضور قلب بخوانید و به اعضای خانواده تان بدهید بخورند و آنجایی که خواستگار میاید مخصوصا، و دم در خونه و اینها بپاشید و اگر بر فرض یک درصد احتمال دادید، اگر سحر و جادویی شده باشه، قطعا بدون استثناء باطل شده؛ بنابراین، این اگر این کار را کردید، دیگه نگران این که بخت را بستن نباشین، حتی کسی هم بهتون گفت قبول نکنید.

سؤال: این کارهایی که شما گفتید انجام بدیم کدوم زمانش بهتره ...؟

جواب: شما از اول انجام دهید الان که خواستگار نیامده شما از حالا انجام بدین و الان میگید مثلا که خواستگار نمیاد مثلا چون بختش را بستن. اونا اونجوری میگن دیگه!...

سوره یاسین را پیدا کنید در آب بخوانید اگر نگران بخت بستن و از این حرفهایی که گفتن هستید حتما این کار را کنید بعد اونوقت اگر این کار را کردید تموم شد دیگه، به مخیّلتون هم اجازه ندید به این فکر بکنه و به دیگران هم اجازه ندهید به شما بگن که مثلا بختتون بسته شده پس این راه را ببندید اگر نمیان اگه مشکل وجود داره، علتش را جای دیگه بگردید.

 یک چیز دیگر هم هست من اینو هم مینویسم شما یادداشت بکنید. این از امام رضا است برای باطل کردن هرگونه سحر و جادو. این جمله را حالا وقت نماز هم خیلی خوبه، رو به قبله با وضو، بشینید و دستهاتونو مقابل صورت بگیرید و با توجّه اینو بخونید:  دعا برای رفع سحر "بسم الله العظیم  بسم الله العظیم  ربّ العرش العظیم الا ذهبتَ و انقرضتَ "

صحیفه رضویّه ص 341 و بحار الانوار 95/129

ترجمه: "به نام خداوند بزرگ مرتبه، به نام خداوند بزرگ مرتبه، پرودگار و صاحب عرش عظیم، که از بین بروی و نابود شوی"

اگر دیدید که حالت معنوی خوبی پیدا میکنید هرچه بیشتر تکرار کنید خیلی بهتره. اما همون یک باری که انجام دادید کافیه. اگر بر فرض سحر و جادویی کرده باشند، حالا به دیدگاه  شما دیگه ازبین رفته. دیگه نگران اینکه سحر کردن و سحری جادویی بخت بستن و این حرفا از بین میره.

پس دوتا راهکار خیلی آسون براتون یاد دادم اینا را انجام بدید. دیگه به هیچ عنوان به دیگران هم میتونید یاد بدید دیگه دنبال فالگیر و رمال و اینها نرید حرفهاش هم گوش ندید.

نگید هم مثلا خواستگار نمیاد، بخت بسته شده. بخت را هیچ کس نمیتونه ببنده. حالا برفرض هم یک درصد اینا هست. بعدش هم که دیگه اگر خواستگار میره برنمیگرده بگردید ببینید که تو همون صحبتهای اولیه چه چیزی در شما یا خانوادتون دیده که اون چیزی که باعث شده بیاد خونتون اما برگرده. یک چیزی مخالف بوده. یعنی یه چیزی بوده که قبلا اطلاع نداشته. یعنی این شناخته اضافه شده و شما اون چیزی که تو ذهنیّت اون داشتید کم شده.

 ببینید که شما خودتون در ذهن مردم، همون صحبتهای اولیه که گفتم، شفاف و روشن حضور دارید؟ یعنی شناخت شما خیلی روشن است یا نه؟

وقتی میگردن، این شناخت از شما شفاف نبوده.

این هم راهکار داره اگه شماها رفتارتون کاملا همه جا شفاف باشه، به قول معروف یکدل و  یکزبان باشید، رفتار و گفتارتان همه جا یک شکله. افرادی که به اصطلاح فاصله داره قول و رفتارشون افکارشون همه جا یک جورنیستن یعنی نمیشه تشخیص داد که بالاخره، این آدم راستگوییه مثلا آدم فلان اعتقادی داره، باید همیشه یک جور باشیم یعنی، زبان و دلمون، قلبمون، نیت مون همه اینها یک حرف بزنه، اونوقت همه جا ما یکجور جلوه میکنیم همه جا همه نظرها یکی درمیاد. همه بدون استثناء، مثلا میگن فلانی راستگویه، میگن امانت داره، میگن اینجوریه اونجوریه، پس بنابراین سعی کنیم همه جا یکجور و اون هم اون شق درست را داشته باشید. به شناخت خودمون کمک کنیم دیگران ما را شفاف ببینند.

توصیه

این هم یک توصیه دیگه که هیچوقت مخصوصا با خواستگار جماعت، با مادرشوهر و خواهر شوهر که میایند خواستگاری نشینید بگید از این جملاتی که حالا پز میدن که خیلی خوبه میگن من یک اصول کلی دارم مثلا میگین این یعنی چی دستور قرآن هست اصول کلی، جزئی هرچی که هست اونجاست ما از خودمون چیزی نداریم که اگر کاری عمل میکنیم همونجا عمل میکنیم درسته؟

پس بنابراین نباید بشینیم گیر و پیچ بندازیم تو ذهن طرف، که اونا هم فکر کنند بابا این فیلسوفه من حوصلم سر میره با این حرف بزنم. بعضیا میکنن، میشینن میگن خوب من یه اصول کلی دارم حالا هی میگیم اون اصول کلی چیه؟ به ما هم بگو، خودش هم سر درنمیاره!!! اما مدّ شده میاد میشینه جلسه خواستگاری بنده خدا میخواد زن بگیره میگه من یک اصول کلی دارم مثلا یک افکاری دارم نمیدونم حالا شما اینها را بپسندید یا نپسندید اونقدر قلمبه سلمبه حرف میزنه نه خودش میفهمه چیه نه میتونه توضیح بده اصلا چی به چیه؟

خودش نمیدونه مصداق جمله ای که داره به ما میگه چیه!! بنابراین، صاف، شفاف، دقیق و واضح حرف بزنید. که بعدا اگر خدا نکرده به اختلاف رسیدید دقیق بگید که اون قرارداد شفاهی که با شما بستیم، شرعا واجبه بر هر دو طرف بگید که اونجا نشسته بودیم من دقیقا این کلمه را گفتم. با کسی که قرارداد می بندید، این هم یک قرارداده دقیقا جملاتی که میگید دقیق باشه، روشن و واضح. اصلا از این جملات قالبی که مد شده دارن میگن خودشونو بالاخره درجه چندم نشون بدن، از این راه وارد نشید.

مصادیق فریب در ازدواج

همونطور که عرض کردم خیلی راحت باشید، یعنی برای خودتون الزام نیارید که الان برا خودم همچین یه کم کلاس بگذارم یه کمی مد بالا حرف بزنم نه اونطور که خودتون هستید چون خودتون هم میدونید که اگر اونجا طوری برخورد کنید خودتونو طوری جلوه بدید که شما را اشتباه بشناسه فریب در ازدواجه، اونجا ما هرطور که هستیم باید نشون بدیم افکارمونو، من مثلا اصلا نمازخون نیستم باید اونو بگید، از حجاب خوشم نمیاد، پسرعموم میاد، بی حجاب میچرخم فردا نیاد مثلا یکدفعه عقد را تموم کرده برادرش اومده این خانم وسط یک جمعیّت مرد،  برای خودش بره بچرخه این بنده خدا دیگه نمیره زن بگیره، چون آبروش رفته ناموسش اونجا جلو مردمه. این مسائل را درنظربگیرید شوخی نیست. مردا ممکنه با دخترا تو خیابونا رفت وآمد کنند، ولی یقین بدونید با دختری ازدواج می کنند که هیچ وقت با هیچ مردی در حدّ یک پیامک هم ارتباط نداشته باشند. اینها را که من میگم قبول کنید.

بعضی مردا خودشون همه جور هم رابطه پیدا می کنند، اما به خانما که رسید به هیچ عنوان حاضر نیستند اول بررسی می کنند ببینند که اصلا این با دیگران یک زمان رابطه داشته یا نداشته. پس حواستون باشه امتحان کرد، خودتون راهو باز کردی پیامک زدن، تلفن زدن را به خونوادتون نگید، اون بگه که به خونوادتون نگو، شما هم همین کار را بکنید هی راه بیفتید برید اینور اونور بگردین، اون داره از شما این امتحان را میکنه بعضی سوءاستفادست، بعضی امتحانه. میگه اصلا ببینم با خودم ارتباط را برقرار میکنه، اگر با من کرده با دیگران هم کرده!

هرچی هی بگید نه بابا من خیلی بچه خوبیم اصلا با مرد نامحرم یک جا جمع نمیشم و اصلا بدم میاد از این پیامک بازی و از این حرفا ممکنه به خودتون نگه، تو ذهنش میگه خودت به من پیامک زدی حالا شما هی بشینین بگید من عفیفم و .. قبول نمی کنه. بنابراین راه را کاملا ببندید.

زمان محرمیّت

ضمن اینکه شرعا هم اشکال داره یادتون باشه تا لحظه ای که عقد محرمیّت را نخوندن، هردو نامحرم هستید برای هردو تا حرامه. نگاه حرام، حرامه، هر نگاهی که با لذّت باشه. به هیچ عنوان یعنی تو خیابون که نامحرم هست این آ قا هم حتی اگر کنار سفره نشستید اونجا می خواهند خطبه را بخونند یعنی یک ثانیه مونده هنوز خونده نشده تا قبلش نامحرمید؛ بنابراین اونجا نمیتونید بدون چادر بدون حجاب پیش اون بشینید که الان آرایش کرده، هفت قلم آرایش کرده میرن میشینن عقد میکنن هر مقدار اون نگاه کنه به زن نامحرم نگاه کرده زنای چشم انجام داده گناهش هم پای همین خانمی است که با این وضع رفته جلوی نامحرم نشسته حالا این آقایی که اونهم عقد را میخونه بالاخره این مسایل باشه حتی با آقایی که میخواد بالاخره بعدا ازدواج بکنه یعنی تا آخرین لحظه ای که عقد را نخوندن محرمیّت اتفاق نمی افته.

بعضیا برای خودشون فتوا درآوردن که اگر ما قرارامونو بگذاریم نظرمون درباره ازدواج مثبت باشه به نتیجه برسیم دیگه مسئله حلّه، چون قراره بعدا عقد محرمیّت، ازدواج اتفاق بیفته پس محرمیم مشکل نداریم! راه می افتن مسافرتش هم میروند تمامش زنا هستش حالا به هر میزانی که انجام بدهند چون هر مقدار نامحرم به نامحرم نگاه بکنه به هر میزانی انجام بده زنا حساب میشه.

سؤال: صیغه ای که بعد  از آزمایش انجام میدن لازمه؟

جواب: کی گفته؟ من این همه صحبت کردم که به هیچ عنوان زیر بار صیغه محرمیّت نرید.

سؤال: بعد از آزمایش.

اصلا هرچی، نرید اصلا.

حالا هر چی شما لازم داشتید من گفتم. آداب و رسوم یک چیز میگه وضعیّت فعل را در نظر بگیرید بله درسته پنجاه سال قبل سی سال قبل پدر و مادرا کار خوبی میکردن دو قدم راه نمیگذاشتن نامحرم به خاطر خرید تو بازار راه برند ولی آلان اون مرد، مرد اون موقع نیست اون موقع مرد هم که عقد کرده صیغه محرمیّت خونده بود با مادر و خواهرش میرفت بازار، با چند خانم دیگه اصلا وقت نمی کرد به این خانمه نگاه کنه، اما الان صیغه محرمیّت میکنن بعدش دیگه معلوم نیست بعدا این آقا قبول بکنه همون را رسمیش کنه شما تضمین دارید؟

همیشه باید روی وضعیّت فعلی، رفتارتون را تنظیم کنید.

برای سلامتی امام زمان صلوات   

ثبت شده توسط : منصوره وطنی

نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :
بالای صفحه اصلی